به گزارش
بلاغ، 10 اردیبهشت روزی افتخارآمیز در تاریخ ایرانیان است. در 22 تیرماه 1384، هیات دولت مصوبهای را تایید کرد که به موجب آن دهم اردیبهشت هرسال ، روز ملی خلیج فارس خواهد بود.
دهم اردیبهشت در تاریخ ایران روز مهمی است. روزی که یادآور ازخودگذشتگیهای ملت سرافراز ایران و فرار اشغالگران متجاوز پرتقالی بعد از 117 سال تسلط جابرانه برسواحل جنوبی کشور (21 آوریل 1622 میلادی) در پی رشادتهای سپاه ایران به رهبری امیرالامرای فارس(امام قلیخان) است. شاه عباس صفوی در این روز در سال 1621 میلادی توانست هرمز را از چنگ پرتقالیها درآورد، تا همیشه به خاطر این اقدامش از او به نیکی یاد شود.
اما این روز در سالهای اخیر شرایط دیگری پیدا کرده است. وجه اهمیت تاریخی این روز تحت شعاع تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت قرار گرفته است. تصمیم که دهم اردیبهشت را به روز ملی خلیج فارس بدل کرده است.
خلیج تا ابد فارس سومین خلیج بزرگ جهان است که به خاطر موقعیت جغرافیایی خود در طول تاریخ همواره نامش بر سر زبانها بوده است و مردم تمام جهان آن را با نام خلیج فارس یا دریای پارس میشناسند.
ارزشهای عظیم اقتصادی و موقعیت سوق الجیشی و سیاسی خلیج فارس از قدیم الایام تا امروز، استعمارگران را تشنه حضور و سلطهطلبی در منطقه کرده و باعث شده تا آنها بکوشند همواره سیاست خود را بر این منطقه تحمیل کند.
از این رو «خلیج فارس»، همیشه صحنه کشمکش و نبرد بوده و سرزمینهای حاشیه آن نیز از این کشمکشها متأثر شدهاند. به گونهای که زندگی سیاسی و اقتصادی این کشورها با توجه به مسائل و جریانهای جاری در خلیج فارس جهت و سمت و سو میگیرد.
اماراتیها، کویتیها و عربستانیها از غافلهسالاران این جریان هستند، آنها به دلایل سیاسی برای مقابله با ایران و به رخ کشیدن اختلافاتشان بر سر جزایره سهگانه از نام مجعول خلیج (ع ر ب ی) استفاده میکنند. جریانی که البته ریشه در سالها پیش دارد. در دهه 1330 شمسی به تحریک انگلیسیها کشورهای عربی این نام جعلی را برای «خلیج فارس» انتخاب کردند. البته این نامگذاری ابتدا به گونهای دیگر صورت گرفت اما چون با اقبال مواجه نشد تغییر پیدا کرد. دولت انگلیس در سال 1219 شمسی، نام دریای بریتانیا را برای خلیج فارس به کار بردند اما این نام پذیرشی نیافت و آن را رها نمودند.
این در حالی است که تا اوایل دهه 1960 درباره نام «خلیج فارس» هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده است و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و امریکایی، دانشنامهها و نقشههای جغرافیایی این کشورها با نام خلیج فارس در تمام زبانها یاد شده است.
خلیج فارس هویت تاریخی و ملی ماستاحمد بنی هاشمی استاد تاریخ دانشگاه پیام نور استان مازندران در این خصوص گفت: در طول تاریخ ایران خلیج فارس نه تنها بخشی از خاک ایران بود، بلکه مالکیت و حاکمیت آن نیز در دست ایرانها بوده و این موضوع در تمام اسناد تاریخی قابل مشاهده و در دسترس است.
وی با اشاره به اینکه خلیج فارس هویت تاریخی و ملی ما و یک واقعیت تاریخی است که نمیتوان آن را انکار کرد، ادامه داد: دشمنان با وجود سبقه تاریخی خلیج فارس، تلاش بیهودهای را برای تحریف این نام پرآوازه آغاز کردهاند و قطعا تلاش آنها به جایی نخواهد رسید.
بنیهاشمی با اشاره به دلایل نامگذاری این روز به نام خلیج فارس، گفت: این روز را نامگذاری کردهاند تا هویت تاریخی یک منطقه بینالمللی را به جهانیان یادآور کنیم و اینکه ایرانی با هرگونه تجاوز و تعدی به مرزهای آبی و خاکی خود مقابله میکند.
این استاد تاریخ با اشاره به اینکه در طول تاریخ دشمنان همواره به دنبال حذف نمادهای ایرانی در جهان بودهاند، خاطرنشان کرد: دشمنان ایران برای انکار مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی هزینههای کلانی پرداختند تا مظاهر هویت ایرانی را انکار کنند اما ایرانیان از وطن خود به عنوان یک تکلیف ملی و مذهبی دفاع کردند.
هدف از تحریف نام خلیج فارسداوود هرمیداس باوند استاد حقوق و روابط بینالملل بر این باور است که تغییر نام خلیجفارس یکی از مظاهر استعماری بریتانیا بود که اعمال حاکمیت ایران را از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در منطقه خلیجفارس کمرنگ کند.
البته از این موضوع نیز نباید غافل شد که این اقدام میتواند نوعی زمینه سازی از سوی اعراب در جهت تقویت ادعای مالکیت جزایر سه گانه بوموسی و تنب بزرگ و کوچک باشد.
برخی از شرکتهای خارجی نیز که معاملاتی با شیوخ خلیجفارس دارند به خاطر حفظ منافعشان از این نام جعلی استفاده میکنند. بسیاری از آنها نیز سعی میکنند تنها به ذکر نام خلیج[فارس] بسنده کنند.
تلاش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای تحمیل ماهیت عربی بر منطقه را تنها میتوان در چارچوب اهداف سیاسی و قومیتی توجیه کرد. چرا که در برابر انبوه اسناد و نقشههای مؤید نام "خلیج فارس"، حتی یک برگ سند معتبر دال بر صحت ادعای آنها وجود ندارد. همراه شدن این کشورهای نوظهور و تازه استقلال یافته که تا همین چند ده سال پیش اثری از آنها بر روی نقشههای جغرافیایی نبود، با کشورهای غربی و سرازیر شدن درآمدهای نفتی این توهم را در حکام و شیوخ این کشورها به وجود آورده که میتوانند تاریخ و هویت نداشته خود را با فشار سیاسی و تبلیغات و خرج کردن دلارهای نفتی کسب کنند. در این میان حمایتهای غرب در تحریک شیوخ حاشیهنشین نیز بی تأثیر نبوده و اصولا کشورهای حاشیه خلیج فارس و مدعیان خلیج عربی و جزایر سه گانه به تنهایی و بدون حمایت غرب در حد و اندازههای مطرح کردن ادعاهای سرزمینی از این دست نیستند.
با وجود اسناد تاریخی و تاییدهای مکرر سازمانهای بینالمللی بر نام خلیج فارس، چرا غرب نیز از ادعاهای خرده-دولتهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند و رسانهها و ابزارهای مجازی تحت اختیار آنها برای روشن نگه داشتن این آتش، هر از گاهی سنگی در تاریکی میاندازند و شیوخ حاشیه نشین را به تکرار ادعاهای بیپایه وادار میکنند؟
در پایان باید گفت، مسئله خلیج فارس و جعل نام آن، از مشترکاتی است که در داخل و خارج، همه ایرانیان با هر اعتقاد و گرایش سیاسی، متحد میکند و همگی لب به اعتراض به آن میگشایند. اما این کشورهای نه چندان دوست را چه میشود که دانسته و آگاهانه، عامل اتحاد ایرانیان میشوند؟ چه منفعتی در این اتحاد برای آنها دیده شده که در تفرقه انداختن - به عنوان سیاست اصلی آنها - متصور نیست؟ جمع کردن ایرانیان در زیر پرچم ملیگرایی و پررنگ شدن حس وطنپرستی که در این مورد همواره تاکید بر تاریخ کهن ایران بوده است، چه ارمغانی برای آنها خواهد داشت؟ پر رنگ شدن تمایلات ملیگرایانه در مردم و در تمام سطوح، از بالاترین سطوح سیاسی تا فرد فرد ایرانیان، در راستای کدام منافع این کشورها قابل توجیه و تفسیر است؟