به گزارش خبرنگار
بلاغ، این روزها شاهد خلق آثار هنری از سوی نویسندگان و شاعران با موضوع حقوقهای نجومی هستیم که درد و دلها و مشکلات، نقد و نظرهای عموم مردم جامعه نسبت به اینگونه فیشها و مدیران صاحب حقوقهای نجومی در محافل ادبی و مجامع اجتماعی خوانده میشود.
حمید حمزهنژاد شاعر جوان و خوشذوق بابلی با سرودن شعری در وصف اینگونه مدیران، پیوندی بین دنیای شعر و اقتصاد ایجاد کرد تا شاید از دریچه طنز برخی حرفهای مردم به گوش مسئولان مدعی برسد.
"راستی فیش حقوقیمو ندیدی"
های اونی که رییس صندوق بودی
رییس صندوق ابر بوق بودی
تو همونی که خوردو حاشا نکرد
برای خوردن این پا اون پا نکرد
یکصد و هفتاد میلیارد و بردی؟!
با فامیلات نشستی یکجا خوردی
تازه میگی چرا باید در برم؟!
چرا باید کنار خاور برم
فرق تو با خاوری پیشونیه
پیشونی پُر پینه نون دونیه
غیر اینه بگو ماهم بدونیم؟!
مدرکی رو کن که بریم بخونیم
خوشم میاد تنها خوری کارت نیست
اگر مدیریت و خوب بارت نیست
به کام فامیل و به نام شما؟!
شاید کمی بوده به کام شما
به فکر مردم نبودی بیانصاف
تازه نمیخوای بری قله قاف
روی دل شکسته پا گذاشتی
فیش حقوقیتو کجا گذاشتی
شکایت و حکایتت تو حلقم
غرور بی نهایتت تو حلقم
به جای معذرت میگی به توچه؟!
حساب من مغز شما چه پوچه؟!
میگی خصوصی بوده کار و بارم
کاری به حق دیگران ندارم
های اونی که حرف من و شنیدی
"راستی فیش حقوقیمو ندیدی"