تاریخ انتشارسه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۴
کد مطلب : ۲۱۱۲۷
گروهی این شبهه را بسیار مطرح کرده و می‌کنند، که در آیه 34 سوره نساءخداوند این اجازه را به مرد می دهد تا زن را مورد ضرب قرار دهد واین خلاف حس انسان دوستی است در پاسخ به این شبهه باید دقت کرد که
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ، آیه‌ی مربوطه و ترجمه آن به شرح ذیل است:
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً» (النسا - 34)
ترجمه: مردان به واسطه آن چه كه خدا بعضى را بر بعضى ديگر فضيلت داده و به جهت آن چه از اموال خود كه به مصرف مي‌رسانند سرپرست زنانند. پس زنان شايسته فرمان‌بردار و فروتن و خويشتن را به وسيله آن چه كه خدا در نهان نگاه داشته، محافظت می‌کنند. و آن گروهى از زنان را كه از سركشى ايشان خوف داريد اولاً پند و اندرز دهيد، و ثانياً از بسترهاى آنان دورى گزينيد، و ثالثا ايشان را بزنيد. پس اگر از شما اطاعت نمودند از هيچ طريقى بر آنان ستم نكنيد! زيرا خدا حتماً برتر و بزرگوار است‏.
اینک به نکات ذیل توجه نمایید:
الف – از نگاه اسلام، مردان نگاه‌دارنده‌ی زنان هستند، بدان جهت که خداوند متعال وظیفه‌ی تأمین کلیه‌ی نیازهای مادی زن را بر عهده‌ی مرد گذاشته است و مرد وظیفه دارد از اموال خود، برای زن هزینه کند. بدیهی است وقتی مرد وظایفی مانند همسری، مادری و حفظ و نگهداری کانون خانواده را از زن انتظار داشته و مطالبه می‌نماید، فرصت هر گونه کار و کسب درآمد (که البته با روح زن نیز منافات دارد) را از او می‌گیرد، پس مکلف است که خودش همه مخارج او را تأمین کند. [یکی از ادعاها و دلایل توجیهی فمینیسم که در کتاب جنس دوم ذکر شده این است که چرا مردان بابت هر کارشان مزد می‌گیرند، اما زنان بابت همسری، مادری و ... مزد نمی‌گیرند؟ لذا نتیجه می‌گیرند که همسری، مادری و ... زنجیر زنان است که باید از آن برهند]
احکام الهی همه منطبق بر قوانین خلقت و فطرت است. در اسلام سرپرستی خانواده بر عهده‌ی مرد است. و جهت این است که سرپرستی و تأمین معاش مستلزم چیرگی عقل بر احساس در موارد لزوم است. و زن لطیف است و وظایفش ایجاب می‌کند که احساسات بسیار قوی‌تری داشته باشد. لذا مدیریت همسری، مادری و حفظ کانون خانواده نیز بر عهده‌ی زن است. چون انجام این امور مستلزم برخورداری از لطایف و احساسات بسیار قوی می‌باشد.
ب- سپس می‌فرماید: این به جهت فضلیتی است که خدا به بعضی نسبت به دیگری می‌دهد. دقت شود که همه‌ی مخلوقات عالم و به ویژه انسان، اخذ کننده فضل الهی هستند، او فاضل است و به بندگانش نیز فضیلت می‌بخشد. هر کسی نسبت به دیگری و هر جنسی نسبت به جنس دیگر، هر قومی نسبت به اقوام دیگر و حتی انبیای الهی نیز نسبت به یک دیگر فضلیت‌هایی دارند. مرد و زن نیز نسبت به یک دیگر فضلیت‌هایی دارند. فضلیت‌هایی به زن داده شده که به مرد داده نشده یا کمتر داده شده است و فضیلت‌هایی به مرد داده شده که به زن داده نشده یا کمتر داده شده است. و اعطای این فضیلت‌ها نیز شانسی و همین‌طوری نیست، بلکه بر اساس حکمت خلقت و تکالیف و وظایف است.
پس به مرد باید فضلیت تلاش، کار، کسب درآمد، هزینه برای دیگران و ... داده شود تا بر آن اساس تکالیفی که بر عهده دارد را بتواند انجام دهد.
شما که یک زن هستید، بهتر می‌دانید که زن، اگر چه ثروتمندتر و حتی باسوادتر از مرد باشد، دوست دارد شوهرش مردی باشد که بتواند به او تکیه کند و در آغوش و تحت پوشش حمایتی او قرار گیرد. و شما که یک مرد هستید، بهتر می‌دانید که مرد همیشه دوست دارد، دیگران را در زیر چتر حمایتی خود قرار دهد. به ویژه اعضای خانواده‌اش را. بدیهی است که هر کدام از این تمایلات، نشأت گرفته از فضلیت‌هایی می‌باشد که خداوند به هر یک از آنها اعطا کرده است.
ج – اما اصل موضوع که مورد مناقشه، عدم فهم یا بیشتر از همه عدم آموزش درست و در نتیجه مورد سوء استفاده‌ی دشمنان اسلام قرار گرفته است، مسئله‌ی تربیتی و زدن است که در بخش آخر این آیه مطرح شده است. در اینجا لازم است به چند نکته‌ی مهم دقت شود:
ج/1: اول باید دید که مرد چه حقی بر زن دارد که به زن دستور داده شده که در غیاب او حقوقش را رعایت و محافظت کند؟ برخی گمان کرده‌اند [یا چنین شایع و القاء می‌کنند] که مرد می‌تواند هر دستوری به زن بدهد و زن نیز باید تابع باشد و اطاعت کند و اگر نکرد، مرد حق دارد او را به روش‌های مختلف و از جمله زدن تنبیه نماید! در صورتی که اصلاً چنین نیست. وقتی مرد حق ندارد، به زن کار بدهد، وقتی وظیفه دارد همه‌ی معاش او را تأمین کند، وقتی زن می‌تواند حتی برای شیر دادن به فرزند، مزدش را از مرد بگیرد (چرا که نفقه‌ی فرزند بر عهده‌ی پدر است و نه مادر)، وقتی حق ندارد از گل کمتر به او بگوید و ...، پس معلوم است که این حقوق، فقط به حقوق زناشویی و حفظ کیان خانواده اطلاق می‌شود که دستور داده شده در غیاب مرد، زن از آن مراقبت نماید.
خداوند می‌فرماید: من خودم از زن حمایت و مراقبت می‌کنم. به او ایمان، محبت، عشق، وفاداری، صبر، عفت، حیا، شجاعت، مقاومت و فضیلت‌های بسیاری داده‌ام که می‌تواند به وسیله‌ی آنها خود را در غیاب شوهر حفظ کند، پس او هم باید این کار را بکند و خدا خود حافظ اوست.
ج/2: حال فرض بگیریم که زنی این حق شوهر را حفظ نکرد و مرتکب خطاهای کوچک یا بزرگی شد. دقت نمایید که منظور این نیست که خطا حتماً (العیاذ بالله) زنای محصنه‌ی زن شوهردار باشد. زن می‌تواند نامحرم را به خانه راه دهد – زن می‌تواند بیرون رود و دلربایی کند – زن می‌تواند خود را مورد توجه و سوء استفاده‌ی نظری و حتی خیالی دیگران قرار دهد – زن می‌تواند در مراقبت از کانون خانواده سستی کند – می‌تواند همه‌ی اموال مرد و رفاه خانواده را به باد دهد - زن می‌تواند اصالت و اعتبار خانواده و شوهرش را با حضور در هر فضا و جمع نامناسب و یا رفتارهای سبک یا ناهنجار و به دور از شأنیتش از بین ببرد و آبروی خود و همسرش را به مخاطره اندازد ... و نیز می‌تواند گناهان بزرگ‌تری در غیاب شوهر مرتکب شود. حال اگر چنین شد، چه باید کرد؟
چند راه حل وجود دارد: اول آن که مرد انتقام بگیرد و خائن به خود را مورد ضرب و شتم و شکنجه و آزار و اهانت و ... قرار دهد (چنان چه از قدیم در میان اقوام متفاوت مرسوم بوده و هست) – دوم آن که می‌تواند از وی جدا شود و زن را از کانون خانواده بیرون کند و او با بدنامی سرگردان شود و به سرنوشت پر دردسر با عقبه‌ای از شکست در ازدواج و وفاداری به زندگی ادامه دهد – سوم این که از او شکایت کند و آبرویش را در محضر دادگاه و همه‌ی اذهان و انظار بریزید و چهارم این که: این دادگاه به صورت خصوصی و محفوظ در داخل خانواده برگزار شود. مرد خودش قضاوت کند و در اجرای حکم نیز با زن مدارا کند.
اسلام در قدم اول راه چهارم را پیشنهاد می‌دهد و می‌گوید این اختلاف را در داخل حل کنید. خداوند متعال می‌فرماید در قدم اول به چنین زن نافرمانی نصیحت کن. واقعاً باید اذعان نمود که در هیچ مکتب و مذهبی چنین ارزشی برای زن قائل نشده‌اند که به مرد بگویند: اگر زن حقوق زناشویی تو را نادیده گرفت و خیانت کرد، در قدم اول با او مدارا کن و نصیحتش کن و تذکر بده. و البته در اینجا نکات ظریف بسیاری وجود دارد و از جمله‌ آن که وقتی کسی مسئولیت سرپرستی را بر عهده گرفت، مکلف است نهایت رعایت را جهت اصلاح انجام دهد، نه این که فوری غضب کند و انتقام بگیرد. چنان خداوند متعال که قوام و رب همه‌ی عالم است، بسیار با انسان مدارا می کند.
در قدم دوم می‌فرماید: اگر مدارا، نصحیت و تذکر اثر نکرد (یعنی زن هم چنان با رفتارهای ناهنجار خود نسبت به حقوق زناشویی با مرد تخلف کرد)،‌ باز سریع تصمیم به جدایی، برهم زدن کانون گرم خانواده‌ی او، انتقام و ... نگیر، بلکه فقط در همبستری با او کم توجهی کن. زنان به خوبی می‌دانند که این کم توجهی، فقط از جنبه‌ی ارضای نیازهای جنسی حایز اهمیت نیست. بلکه ذات زن، مورد توجه و جذبه بودن را دوست دارد و بی‌توجهی به زیبایی‌ها و جاذبه‌های زنانه‌ی او، یک تنبه روحی و اخلاقی است و می‌تواند مؤثر باشد.
اما اگر باز هم اثر نکرد، یعنی زن هم چنان به تخلفات خود ادامه داد، می‌توانی او را بزنی. البته این زدن نیز تعریف و حدودی دارد. نه تنها نباید جراحتی به او وارد شود و یا خونی از او بیاید، بلکه حتی نباید بدنش کبود یا سرخ شود – در واقع این زدن فقط جنبه‌ی پرخاشی و تنبیهی دارد، جنبه‌ی روانی دارد. لذا در تفسیر و فقه گفته‌اند: مثل آن می‌ماند که با چوب نرمی چون چوب مسواک، به بدن او ضربه‌ی آرامی بزند.
البته این امر مرحله‌ی سوم است، یعنی مرد حتی‌الامکان این کار را نکند. و در ضمن دستوری نیست که حتماً انجام دهد، بلکه می‌تواند زن متخلف و خائن به حقوق زناشویی را به دادگاه معرفی کند، تا هم آبرویش برود و هم به سختی مجازات شود و یک عمر لکه ننگ بدنامی را به همراه بکشد و به همین دلیل سرنوشتش متغیر گردد.
حال خود قضاوت کنیم، که برای مدارای زن در خیانتی که انجام داده، حفظ و موقعیت و شأن او در کیان خانواده، حفظ آبروی او در اجتماع، حفظ آینده‌ی او و زمینه‌سازی برای بازگشت و اصلاح و ...، کدام بهتر است؟
همان‌طور که بیان شد، این حکم در مقابل ضایع نمودن حقوق مرد از جانب زن است و عمده‌ی این حقوق حفظ اموال و ناموس در غیاب مرد است. بدیهی است اگر از طرف زن به مرد خیانتی صورت بگیرد، بهترین روش برای اصلاح کجی‌هایی که در کیان خانواده به واسطه‌ی رفتار ناپسند زن پیش‌آمده، همین مراحل می‌باشد که همه به نفع زن است. مرد که از تذکر، دوری از همخوابی یا احیاناً تنبه بهره‌ای نمی‌برد.
بدیهی است که حتی در مرحله‌ی آخر که «زدن» است، نه تنها باید حدود و احکامش رعایت شود، بلکه مرد اصلاً اجازه ندارد به خاطر عصبیت یا شقاوت خود، حتی یک تندی به زن روا دارد، بلکه باید فقط برای اصلاح و تأدیب و حفظ آبرو و شأن و منزلت و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد. لذا در خاتمه می‌فرماید: اگر اصلاح صورت پذیرفت، به هیچ وجه حق ظلم به آنها را ندارید. یعنی دیگر هر کاری بکنید، ظلم است.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

«محفل»، نمادی از تحول موفق
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹
نقش هنر و هنرمندان در انقلاب اسلامی
دوشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴
«حجاب» امنیت‌آفرین و آرامش‌بخش
جمعه ۲۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷