به گزارش خبرنگار
بلاغ، مازندران طی دو سال فعالیت دولت دکتر روحانی، تغییرات گستردهای را در ادارات و دستگاههای اجرایی سراسر استان و از جمله در 20فرمانداری از 22 فرمانداری خود را شاهد بود.
مانده بود تنها دو فرمانداری، که 11 روز قبل و در جریان تودیع فرماندار ساری، استاندار مازندران که مورد انتقاد شدید اصلاحطلبان تندرو قرار داشت، برای ساکت کردن هممسلکان سیاسی خود، وعده داد که بهزودی دو فرماندار دولت قبلی هم عوض خواهند شد و بهسرعت نیز وعده خود را عملی کرد.
ربیع فلاح، که حتی در همان جلسه نیز بر گفته مکرر قبلی خود تأکید کرده بود که در انتصابها تحت تاثیر معیارهای جناحی قرار نمیگیرد و تنها به شایستهسالاری پایبند است، سرانجام با تعویض فرمانداران بهشهر و نوشهر، تغییرات دولت یازدهم در مازندران را کامل کرد تا شاید از این پس بهتر بتواند مردم را به حل مشکلاتشان بشارت دهد.
رابطه تغییرات با مشکلاتمعمولاً در تمام تغییرات، انگیزه اصلی را ارائه خدمت بهتر و بشتر به مردم ذکر میکنند، ضمن آنکه تغییر را حق طبیعی خود میدانند، اما باز هم مردم را مسبب تغییرات بیان میکنند و طوری وانمود میشود که گویی خواست دائمی مردم در هر دولتی که به روی کار میآید، تغییرات مستمر و بیثبات کننده است.
اگر در بررسی ناکارآمدی برخی دستگاهها، وجود مدیر نالایق و یا فرماندار ناموفق محصول کنکاش فنی و بدون حب و بغض این بررسیها باشد، طبیعی است که نسبت به این نوع از تغییرات که ارتقاء سطح ارائه خدمات به مردم را محور قرار داده، هیچ کسی معترض نیست و از قضا، مورد اقبال عموم نیز هست، اما اگر هدف آنگونه که ذکر میشود، طرد فرمانداران دولت قبل، صرفنظر از هر دولتی و بدون لحاظ کارآمدی و لیاقت و کفایت آن مسئول و مدیر باشد، قطعاً ضمن آنکه مشکلات مردم حل نمیشود، بلکه بر مشکلات آنها بهدلیل یک انتصاب جناحی که چندان ناظر بر لحاظ صلاحیتهای کاری نیستند، افزوده میشود و علاوه بر همه موارد، باید ساقط کردن یک مدیر، که در واقع برای پرورش و تربیت او نظام اسلامی از جیب مردم برای او هزینهها کرده و او را به صورت یک سرمایه ملی، یا استانی و یا شهرستانی در آورده، را مطمح نظر داشت که مردم و کشور از خدمات و ثمرات این سرمایه محروم میشوند و در واقع، نظام اسلامی و ایران عزیزمان ضرر میکنند.
پارکینگ مدیران برکنارشده کجاست؟در عرف رفتار سیاسی دولتهای کشورمان، تغییر مدیران هر دولت از سطح ملی و کشوری تا سطوح شهرستانی و شهری و بخشها، امری متداول است و توگویی که کار دولتها بدون عزل و نصبهای گسترده به جایی نمیرسد و لازمه موفقیت هر دولت به وجود تغییرات از صدر تا ذیل است.
حال بدون پرداختن محتوایی به این اندیشه و کارکرد و بررسی میزان موفقیت یا آسیبهای جدی این اقدامات که متوجه منافع ملی ایران اسلامی کرده، این چند سطر مترصد طرح این پرسش اساسی است که در هر دولت و پس از اتمام پروژه تغییرات، با مدیران برکنار شده که از دولتهای قبلی هستند، چه باید کرد؟
آیا آنها در همان دستگاه و در جایگاه یک کارمند بهکار گرفته میشوند و یا محل خدمتیشان و حتی دستگاه خدمتیشان تغییر میکند و صرفاً برای رهایی از این مدیران تغییر یافته، خلاصه یک جایی برای خلاص شدن از آنها برایشان تدارک دیده میشود و یا به آنها گفته میشود بروید خانه و با زدن تنها کارت حضور، ماهیانه حقوق خودتان را بدون کار کردن دریافت کنید؟
قطعاً اگر به هر شکلی برخورد شود، باید منتظر عوارض تغییرات بیحساب و کتاب بود که بدون تردید، این عوارض خوشایند و منشاء خیر و برکت نخواهند بود، که اغلب نیز فوقالعاده چالشبرانگیز و مسئلهآفرین است.
تعبیر پارکینگ برای مدیران دیروز، تعبیری ناپسند و موهن است، هر مدیری سرانجام باید جای خود را به دیگری بدهد، بهکارگیری واژه پارکینگ، که ظرف سالهای اخیر وارد ادبیات اداری و مدیریتی کشورمان شد، برگرفته از روح اخلاقگرایی در مدیریت اسلامی نیست و بهنوعی مروج بیاخلاقی و قدرناسپاسی از مدیران، این سرمایههای اجتماعی، است.
در این ارتباط، مسئولیت مدیران ارشد در هر دوره و دولتی، بسیار خطیر و حساس است، آقای استاندار حتی اگر رئیس ستاد انتخابات آقای روحانی در سال 1392 بوده، پس از انتصاب در جایگاه استاندار، بهمانند آقای روحانی، دیگر منتخب یک شخص و یک جریان نیست، بلکه در جایگاه حکومتی نشسته و باید همه را با یک دید ببیند.
مدیران شایسته که فراتر از دغدغههای جناحی، تنها به ارتقاء رضایتمندی مردم در اثر کار خالصانه و خدمات بیشائبه میاندیشند، فارغ از اینکه در کدام دولت عهدهدار مسئولیت شدهاند، باید مورد حمایت قرار گیرند تا بدون حاشیه، به کار و اجرای برنامههای کلان خود بپردازند.
دیگر بهانهای برای کار نکردن نیستاز سیام آبان ماه 94، که آخرین تغییرات مسئولیتی در مازندران انجام و فرماندار نوشهر هم از جریان اصلاحات معارفه شد، دیگر لوکوموتیو مدیریتی دولت یازدهم در مازندران کاملاً با سلیقه اصلاحطلبان چینش شد و حال دیگر نباید هیچ عذری برای تلاش بیشتر جهت کاهش سطح نارضایتی مردم نجیب و صبور این استان بیان شود، چرا که دیگر بهانه مدیریتهای ناهمراه و منتسب به دولت قبلی قابل پذیرش نیست.
جا دارد مدیران و فرمانداران انتخابشده نیز به این حقیقت خوب بنگرند که در جایگاه مسئولیتی، نگاه جناحی و قبیله سیاسی باید به کناری نهاده شود و تنها دغدغه باید کار مفید شبانهروزی برای مردم قدرشناس مازندران باشد.
امید آنکه با یکدست شدن مدیریتهای مازندران براساس سلیقه آقای استاندار، این تیم بتواند کارنامه موفق و درخشانی در ساختن این استان پراستعداد و عقب نگهداشتهشده ارائه دهند.
مسئولان عزیز مازندران! کارهای به زمین مانده و محرومیتهای مازندران بسیار زیاد و وقت فوقالعاده کم و کوتاه، از لحظه لحظه زمان مسئولیت خود برای مردم استفاده کنید تا با وجدانی آسوده و خاطری شادمان، کرسی مسئولیت را به نفر بعدی تحویل دهید.