به گزارش بلاغ،
ما یک نگاه کنیم، ببینیم عمرمان در چه مسیری رفته است. آیا تا اینجای عمر بینی و بین الله شرمنده هستیم یا خیر؛ اگر شرمنده ایم -که ان شاء الله- مایه نجات است. در روایت آمده این را از خدا بطلبید. عزیزان در قنوتتان، در سجدهی آخر نمازتان، بعد از نمازتان، در سجده شکر این دعا را بخوانید.
«اللهم لا تخرجنی عن التقصیر» خدای من، مرا از حال مقصر بودن و بدهکار بودن در نیاور. همیشه خود را بدهکار ببینیم، خود را شرمنده و سرافکنده در عبودیت ببینیم. اگر حال شرم به ما دست داد، راه میافتیم و اگر این حالت به ما دست نداد، خود را گناهکار نمیبینیم و آن که خود را بدهکار ندید، در دل شب برای چه بیدار شود.
نیازمندان در دل شب برمیخیزند، شرمندهها پا میشوند، آنها که بدهکارند، بلند میشوند، آن که خود را بد نبیند، خود را بدهکار نبیند، خود را شرمنده هم نبیند، برای چه برخیزد و چرا بلند شود؟ از خدا بخواهید این حال را در جانتان به وجود آورد و باز از خدا بخواهید: خدایا! شعوانه آن چنان بود، عبد فرّار هم آن چنان بود، من نه آن گناه شعوانه را کردم، نه گناه عبد فرّار را. خدایا! من در مجالس زهرا(سلام الله علیها) شرکت کردم، من نوکر امام حسین(علیه السلام) بودم، من در جلسات عمرم را سپری کردم. خدایا! آیه و روایتی بیاید و این دل را تکان دهد. از خدا تکان خوردن دل را بطلبید. گاهی یک جریان یا یک آیه و یا یک روایت این جان را میلرزاند. وقتی جان لرزید، اشک جاری میشود و باب رحمت خدا باز میشود.
عزیزان! قدر عمرتان را بدانید قدر جوانی را بدانید. در روایت آمده «جوانی –مثل شما عزیزان- وقتی سر به سجده میگذارید، از محل سجده گاه او نوری به آسمان تلالو میکند. وقتی نور به آسمان تلالو کرد، ملائکه از خدا سوال میکنند: خدایا! در این نقطه زمین، این نور از آن کیست؟ «خداوند در نظر ملائکه با مباهات و افتخار میفرماید: آنجا سجده گاه بنده جوان من است، بندهای در سن جوانی به سجده افتاده و این نور از آنجاست!» خداوند را به شهادت میگیریم و آنچه باورم هست، میگویم: الان از همین جا نالههایتان بود، آسمان میتابد، الان ملائکه آسمان دارند به خدای تبارک و تعالی عرض میکنند: خدایا! آن نقطه از زمین، چه کسانی هستند که این نور به آسمان بلند است؟ خداوند متعال میفرماید: یک عده از جوانان من دارند ناله میزنند. آنها گناهی نکردهاند؛ ولی دارند ناله میکنند، سپس خداوند ملائکه را به شهادت میگیرند که از همان چند تا گناه هم در میگذرد! آیا می دانید چرا دل هایتان از این کلمات تکان میخورد و چرا خواندن دو آیه یا روایت دلتان می لرزد و گریه میکنید؟
برای این که دلهای شما مملو از محبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. دلی که با امام حسین(علیه السلام) آشناست، همین است. محبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حسین(علیه السلام) دل را نورانی میکند. در همین حالی که از چشمانتان اشک جاری شده با دستهایتان اشک خود را به طرف آسمان بگیرید و بگویید: خدایا! این اشکها را که به خاطر محبت زهرا(سلام الله علیها) از دیده ها جاری شده را از ما مگیر! بعدها میفهمید که این جلسات، نالهها، اشکها چقدر ارزش دارد.
ما یک نگاه کنیم، ببینیم عمرمان در چه مسیری رفته است. آیا تا اینجای عمر بینی و بین الله شرمنده هستیم یا خیر؛ اگر شرمنده ایم -که ان شاء الله- مایه نجات است. در روایت آمده این را از خدا بطلبید. عزیزان در قنوتتان، در سجدهی آخر نمازتان، بعد از نمازتان، در سجده شکر این دعا را بخوانید.
«اللهم لا تخرجنی عن التقصیر» خدای من، مرا از حال مقصر بودن و بدهکار بودن در نیاور. همیشه خود را بدهکار ببینیم، خود را شرمنده و سرافکنده در عبودیت ببینیم. اگر حال شرم به ما دست داد، راه میافتیم و اگر این حالت به ما دست نداد، خود را گناهکار نمیبینیم و آن که خود را بدهکار ندید، در دل شب برای چه بیدار شود.
نیازمندان در دل شب برمیخیزند، شرمندهها پا میشوند، آنها که بدهکارند، بلند میشوند، آن که خود را بد نبیند، خود را بدهکار نبیند، خود را شرمنده هم نبیند، برای چه برخیزد و چرا بلند شود؟ از خدا بخواهید این حال را در جانتان به وجود آورد و باز از خدا بخواهید: خدایا! شعوانه آن چنان بود، عبد فرّار هم آن چنان بود، من نه آن گناه شعوانه را کردم، نه گناه عبد فرّار را. خدایا! من در مجالس زهرا(سلام الله علیها) شرکت کردم، من نوکر امام حسین(علیه السلام) بودم، من در جلسات عمرم را سپری کردم. خدایا! آیه و روایتی بیاید و این دل را تکان دهد. از خدا تکان خوردن دل را بطلبید. گاهی یک جریان یا یک آیه و یا یک روایت این جان را میلرزاند. وقتی جان لرزید، اشک جاری میشود و باب رحمت خدا باز میشود.
عزیزان! قدر عمرتان را بدانید قدر جوانی را بدانید. در روایت آمده «جوانی –مثل شما عزیزان- وقتی سر به سجده میگذارید، از محل سجده گاه او نوری به آسمان تلالو میکند. وقتی نور به آسمان تلالو کرد، ملائکه از خدا سوال میکنند: خدایا! در این نقطه زمین، این نور از آن کیست؟ «خداوند در نظر ملائکه با مباهات و افتخار میفرماید: آنجا سجده گاه بنده جوان من است، بندهای در سن جوانی به سجده افتاده و این نور از آنجاست!» خداوند را به شهادت میگیریم و آنچه باورم هست، میگویم: الان از همین جا نالههایتان بود، آسمان میتابد، الان ملائکه آسمان دارند به خدای تبارک و تعالی عرض میکنند: خدایا! آن نقطه از زمین، چه کسانی هستند که این نور به آسمان بلند است؟ خداوند متعال میفرماید: یک عده از جوانان من دارند ناله میزنند. آنها گناهی نکردهاند؛ ولی دارند ناله میکنند، سپس خداوند ملائکه را به شهادت میگیرند که از همان چند تا گناه هم در میگذرد! آیا می دانید چرا دل هایتان از این کلمات تکان میخورد و چرا خواندن دو آیه یا روایت دلتان می لرزد و گریه میکنید؟
برای این که دلهای شما مملو از محبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. دلی که با امام حسین(علیه السلام) آشناست، همین است. محبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حسین(علیه السلام) دل را نورانی میکند. در همین حالی که از چشمانتان اشک جاری شده با دستهایتان اشک خود را به طرف آسمان بگیرید و بگویید: خدایا! این اشکها را که به خاطر محبت زهرا(سلام الله علیها) از دیده ها جاری شده را از ما مگیر! بعدها میفهمید که این جلسات، نالهها، اشکها چقدر ارزش دارد.