به گزارش خبرنگار
بلاغ، خسته نباشی! گرچه می دانم خستگی را خسته کردهای، از خودت مایه میگذاری تا مبادا شرمسار خانوده ای شوی که چشمشان به التیام دردهای کسی است که قوت لایموتشان را تأمین می کند، خستگی را خسته پایداری و استقامتت در برابر ناملایمات می کنی! و در و دیوار بیمارستان از تو بابت این همه پایداری شرمسار است.
به سراغ خانم سکینه محمدی، پرستار آیسییو «بخش مراقبتهای ویژه» بیمارستان ۱۷ شهریور آمل رفتیم تا با ما از خاطرات تلخ و شیرین خود در طول ۱۷ سال پرستاری سخن بگوید.
از او خواستیم تا خاطره ای بگوید؛ چنین شروع کرد: ۱۳بهدر سال 87 بود، مریضی را به بیمارستان آوردند، این بیمار دچار خونریزی مغزی شد که من بعد از رویت سیتیاسکن تشخیص دادم این بیمار باید زودتر تحت عمل جراحی قرار گیرد، با پزشک معالج اورژانس تماس گرفتم و قبل از آمدن پزشک، عملیات احیا را برای بیمار انجام دادم، بیمار به اتاق عمل فرستاده شد و تحت عمل جراحی تخلیه هموتوم قرار گرفت و درمان شد، از اینکه توانستم با تشخیص به موقع جان بیمار را نجات دهم خیلی خوشحال شدم.
از او خواستیم خاطره تلخی را هم بگوید؛ وی بیان کرد: بیشتر خاطرات بد مربوط به بیماران قطع نخاع گردن است که در حین هوشیاری کامل قادر به حرکت نیستند، یک بیمار به اسم حسین اسدی داشتم که دچار همین مشکل بود، نوروز سال ۹۳ بود و این بیمار منتظر ترخیص و رفتن به منزل بود که با توجه به اینکه بیمار وصل به دستگاه تنفس مصنوعی بود قادر به ترخیص نبودیم و در هوشیاری کامل بود، در تاریخ ۲۰ فروردین فوت کرد و موجب تأثر همه پرستاران شد.
محمدی از مشکلات کارش چنین گفت: شبکاری و شیفتهای غیر متعارف و عصر کاری و روزهای تعطیل، ایام نوروز و مشکل مالی از مشکلات کار پرستاری هست.
وی در پایان ابراز کرد: با توجه به اینکه عید نوروز نزدیک است، هموطنان مواظب سلامتیشان باشند تا خدای ناکرده در آستانه سال نو گذرشان به بیمارستان نیافتد.