به گزارش
بلاغ به تقل از
حورا، زنی تقریباً 45 ساله با ظاهری کاملاً مرتب دریکی از فروشگاهها نظرم را به خودش جلب کرد، دستهای پینهبستهاش آنقدر جذابیت داشت که وجود یک پدر فداکار را در او تداعی میکرد.
با قول اینکه نه عکسش را بگیرم و نه اسمش را بگویم قبول کرد کمی از شغلش بگوید. او زن زحمتکشی بود که در اوایل دهه 70 ازدواج کرد اما هنوز دو سال از زندگی مشترکشان نگذشته بود که شوهرش در یک تصادف ازکارافتاده شد و شرایط زندگی او از همان زمان تغییر کرد.
***
این بانوی پرتلاش مازندرانی با اشاره به اینکه نوزاد چندماهه او انگیزه مضاعفی بود برای تلاش بیشتر، اظهار کرد: هفت سال با کارگری از فرزند و شوهرم پرستاری کردم.
وی افزود: نخستین سرمایه زندگیام برای ورود به بازار آزاد 10 هزار تومان بود که از خالهام گرفتم و وارد صنف ترهبار شدم.
این بانوی مازندرانی بابیان اینکه هر صبح ساعت 4 بیدار میشدم و پس از نماز به بازار میوه میرفتم تا در زمان آغازبهکار فروشندگان در میدان بار، میوههای تازه را باقیمت مناسب تهیه کنم گفت: با همین درآمد و هزینه ناچیز توانستم برای گذران زندگی درآمدی کسب کنم، خانهام را عوض کنم و با تهیه جهیزیه دخترانم را به خانه بخت بفرستم.
این بانو با اشاره به مشکلات متعدد در مسیر فعالیتش بیان کرد: سختیهای بسیاری در مسیر زندگیام کشیدهام، به حدی که توانایی ادامه آن کار برایم نماند و در حال حاضر با گرفتن وام و سرمایهای اندک در یک فروشگاه کوچک لباس مشغول به کار هستم.
وی با بیان اینکه وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم که درگذشته نهچندان دور مادربزرگهای ما ناگزیر بودند تا روی یک چراغنفتی آشپزی کنند و با جاروی دستی به نظافت خانه بپردازند اضافه کرد: شستن ظرف و لباس و دوختن دوز لباس برای تکتک اعضای خانواده و پذیرایی از مهمانها زمان و فرصت را کاملاً از آنها میگرفت ولی هرچند که بهظاهر زندگی راحتی نداشتند اما صفا و صمیمیت در زندگی آنها موج میزد.
بانوی زحمتکش مازندرانی افزود: روش زندگی زنان جوان امروزی در مقایسه با مادران و مادربزرگهایشان تفاوت زیادی دارد، هرچند که پیشرفت در جامعه خوب است اما نباید باعث خانهنشینی زنان و تنبل شدن آنها بشود.
این بانوی مازندرانی با اشاره به برکات ماه مبارک رمضان گفت: خدا را بسیار شاکرم که در این ماه پر خیروبرکت باری دیگر فرصتی داد تا از فضیلت این ماه استفاده کنم و روزهبگیرم.
وی یادآورشد: درست در همان زمانی که من باید روزه میگرفتم، ماه مبارک رمضان در تابستان قرار گرفته بود اما روزهای طولانی بدون کولر و پنکه و افطاریهای بدون آب خنک یخچال نه تنها مانع روزه گرفتنمان نبود بلکه خاطراتی شیرین از آن دوران برای مان باقی ماند.
این بانو با اشاره به شوق سحری خوردن، روزه گرفتن و به افطار رسیدن در کودکی، خاطرنشان کرد: بسیاری از رسمهای قدیمی در مازندران باعث میشد که شوق روزه گرفتن در آن دوران از یادمان نرود.
وی رفتن به مجالس قرائت قرآن را لذتبخشترین حس کودکیاش دانست و بیان کرد: در پایان ماه مبارک رمضان گرفتن هدیهای هرچند کوچک به نام «روزهسری» باعث خوشحالی مضاعفمان میشد.