به گزارش بلاغ، امام عصر(ع) فرمود: اللهم تفضل علی النساء بالحیاء و العفهًْ- خداوند به بانوان ما حیا و عفت مرحمت فرما. (امام مهدی (ع) موجود موعود، ص 200)
چیستی عفت و حیا
حیاء به معنای مراقبت از نفس در برابر هر نوع آلودگی و زشتی و عیب است. بانوان منتظر،امانتداران مظهریت اسماء جمالی خدا هستند. آنها باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسههای شیاطین ظاهری و باطنی حفظ کنند (همان)
عفت و عفاف در لغت به معنای «خودداری و مناعت» است. خودداری از آنچه حلال و زیبنده نیست. عفیف کسی است که با تمرین و ممارست از حرام و گناه دست میشوید. و در اصطلاح دینی،عبارت از پیدایش حالتی برای نفس است که بدانوسیله از غلبه شهوت امتناع میورزد و شکم و دامن خود را از خواستههای حرام بلکه امور مشکوک باز میدارد. مردی به امام باقر(ع) گفت: من در عمل ناتوان هستم و کم روزه میگیرم ولی امیدوارم که جز حلال چیزی نخورم. امام فرموود: کدام کوشش و تلاش برتر از پاکی شکم و دامن است. (درسهایی از اخلاق،ص 135)
امروزه جاهلیت مدرن تمایلات و هواهای نفسانی را دامن میزنند و شهوات را برای انسان زینت میدهند. بیان این دو صفت در شمار وظایف بانوان به معنای اختصاص این فضائل به آنان نیست بلکه حیاء و عفت بر هر فردی زیبنده است و برای زنان زیبندهتر. (امام مهدی(ع) موجود موعود، ص 211)
شهید مطهری مینویسد: زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود و در این وقت است که بیماردلان که به دنبال شکار میگردند از آنها مایوس شده و فکر بهرهکشی از ایشان در خیالشان خطور نکند. میبینیم که جوانان ولگرد و منحرف همیشه متعرض زنان جلف و سبک و عریان میشوند. مطابق آموزههای قرآن زنان لازم است در سخن گفتن و رفت و آمد و پوشش به نحوی عمل کنند که افراد فاسد جرات تعرض به آنها را نداشته باشند. زیرا حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دارد. ممکن است وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن، معنادار باشد و به زبان بیزبانی بگوید: مرا تعقیب کن، به فکر من باش و... گاهی بر عکس با بیزبانی میگوید: دست تعرض از این حریم کوتاه است. (مسئله حجاب ص 163-162)
اوج عفت بانوی بصرهای
نقل میکنند: هنگامی که در شهر بصره ستمکاری بنام برقعی شورش کرد، گروهی اوباش گرد او جمع شدند. روز دختری علوی تبار را گرفتند و آوردند تا با وی در آمیزند و دامن عفتش را لکهدار کنند،دختر جوان چون خطر بیعفتی را جدی دید به برقعی گفت: مرا نجات بده تا دعایی به تو یاد بدهم که هیچگاه شمشیر بر تو کارگر نیفتد. برقعی گفت: یاد بده. دختر گفت: تو از کجا میدانی که این دعا مستجاب میشود یا نه؟ پس بهتر است اول آن را بر روی من امتحان کنی. سپس دعایی خواند و بر خود دمید. آنگاه برقعی با ضربتی محکم و سخت با شمشیر بر دختر مظلوم نواخت که در جا کشته شد. بعد از چند لحظه برقعی فهمید که هدف دختر حفظ عفت و پاکدامنی خود بوده است. (عبرتآموز،ص 142)
ساخت مسجد با پول پیراهن
نقل میکنند: مردم بلخ به خاطر فقر و نداری از پرداخت مالیات به خلیفه عباسی سرباز میزدند. تا اینکه با مشورت یکدیگر،عدهای از زنان به همراه بچههایشان با وضع آشفته خدمت زن فرماندار شهر که خود بانویی مومن بود رسیدند و از سختگیری شوهر او شکایت کردند. آن زن بسیار متاسف شد و تصمیم گرفت پیراهن خود را که به انواع جواهرات قیمتی آراسته شده و برای مجالس عروسی آماده گردیده بود، به شوهر بدهد و آن را به جای مالیات مردم به خلیفه تحویل دهد. خلیفه نیز با اطلاع از قصه پیش آمده بسیار متاثر شده و همت والای زدن فرماندار را تحسین کرده و دستور داد دیگر از مردم بلخ مالیات نگیرند و پیراهن را نیز به آن زن برگرداند. فرماندار، پیراهن را به همسرش داد. خانم با عفت گفت: من پیراهنی را که نظر نامحرم به آن افتاده باشد، نمیپوشم، آن را بفروشید تا در بلخ مسجدی بنا کنند. ضمنا مسجد کنونی بلخ از فروش همان پیراهن است. (هزار و یک حکایت اخلاقی، ص 365)
رسول اکرم (ص) فرمود: محبوبترین نوع عفت، عفت شکم و دامن است، زن شایسته است که خود را از دید بیگانه دور نگه دارد. زیرا هرگاه از خانه بیرون میرود، شیطان او را در معرض تماشای نامحرمان قرار میدهد. (فرهنگ سخنان پیامبر اکرم، ص 236)
چیستی عفت و حیا
حیاء به معنای مراقبت از نفس در برابر هر نوع آلودگی و زشتی و عیب است. بانوان منتظر،امانتداران مظهریت اسماء جمالی خدا هستند. آنها باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسههای شیاطین ظاهری و باطنی حفظ کنند (همان)
عفت و عفاف در لغت به معنای «خودداری و مناعت» است. خودداری از آنچه حلال و زیبنده نیست. عفیف کسی است که با تمرین و ممارست از حرام و گناه دست میشوید. و در اصطلاح دینی،عبارت از پیدایش حالتی برای نفس است که بدانوسیله از غلبه شهوت امتناع میورزد و شکم و دامن خود را از خواستههای حرام بلکه امور مشکوک باز میدارد. مردی به امام باقر(ع) گفت: من در عمل ناتوان هستم و کم روزه میگیرم ولی امیدوارم که جز حلال چیزی نخورم. امام فرموود: کدام کوشش و تلاش برتر از پاکی شکم و دامن است. (درسهایی از اخلاق،ص 135)
امروزه جاهلیت مدرن تمایلات و هواهای نفسانی را دامن میزنند و شهوات را برای انسان زینت میدهند. بیان این دو صفت در شمار وظایف بانوان به معنای اختصاص این فضائل به آنان نیست بلکه حیاء و عفت بر هر فردی زیبنده است و برای زنان زیبندهتر. (امام مهدی(ع) موجود موعود، ص 211)
شهید مطهری مینویسد: زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود و در این وقت است که بیماردلان که به دنبال شکار میگردند از آنها مایوس شده و فکر بهرهکشی از ایشان در خیالشان خطور نکند. میبینیم که جوانان ولگرد و منحرف همیشه متعرض زنان جلف و سبک و عریان میشوند. مطابق آموزههای قرآن زنان لازم است در سخن گفتن و رفت و آمد و پوشش به نحوی عمل کنند که افراد فاسد جرات تعرض به آنها را نداشته باشند. زیرا حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دارد. ممکن است وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن، معنادار باشد و به زبان بیزبانی بگوید: مرا تعقیب کن، به فکر من باش و... گاهی بر عکس با بیزبانی میگوید: دست تعرض از این حریم کوتاه است. (مسئله حجاب ص 163-162)
اوج عفت بانوی بصرهای
نقل میکنند: هنگامی که در شهر بصره ستمکاری بنام برقعی شورش کرد، گروهی اوباش گرد او جمع شدند. روز دختری علوی تبار را گرفتند و آوردند تا با وی در آمیزند و دامن عفتش را لکهدار کنند،دختر جوان چون خطر بیعفتی را جدی دید به برقعی گفت: مرا نجات بده تا دعایی به تو یاد بدهم که هیچگاه شمشیر بر تو کارگر نیفتد. برقعی گفت: یاد بده. دختر گفت: تو از کجا میدانی که این دعا مستجاب میشود یا نه؟ پس بهتر است اول آن را بر روی من امتحان کنی. سپس دعایی خواند و بر خود دمید. آنگاه برقعی با ضربتی محکم و سخت با شمشیر بر دختر مظلوم نواخت که در جا کشته شد. بعد از چند لحظه برقعی فهمید که هدف دختر حفظ عفت و پاکدامنی خود بوده است. (عبرتآموز،ص 142)
ساخت مسجد با پول پیراهن
نقل میکنند: مردم بلخ به خاطر فقر و نداری از پرداخت مالیات به خلیفه عباسی سرباز میزدند. تا اینکه با مشورت یکدیگر،عدهای از زنان به همراه بچههایشان با وضع آشفته خدمت زن فرماندار شهر که خود بانویی مومن بود رسیدند و از سختگیری شوهر او شکایت کردند. آن زن بسیار متاسف شد و تصمیم گرفت پیراهن خود را که به انواع جواهرات قیمتی آراسته شده و برای مجالس عروسی آماده گردیده بود، به شوهر بدهد و آن را به جای مالیات مردم به خلیفه تحویل دهد. خلیفه نیز با اطلاع از قصه پیش آمده بسیار متاثر شده و همت والای زدن فرماندار را تحسین کرده و دستور داد دیگر از مردم بلخ مالیات نگیرند و پیراهن را نیز به آن زن برگرداند. فرماندار، پیراهن را به همسرش داد. خانم با عفت گفت: من پیراهنی را که نظر نامحرم به آن افتاده باشد، نمیپوشم، آن را بفروشید تا در بلخ مسجدی بنا کنند. ضمنا مسجد کنونی بلخ از فروش همان پیراهن است. (هزار و یک حکایت اخلاقی، ص 365)
رسول اکرم (ص) فرمود: محبوبترین نوع عفت، عفت شکم و دامن است، زن شایسته است که خود را از دید بیگانه دور نگه دارد. زیرا هرگاه از خانه بیرون میرود، شیطان او را در معرض تماشای نامحرمان قرار میدهد. (فرهنگ سخنان پیامبر اکرم، ص 236)