تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۲
کد مطلب : ۳۰۳۱۳۶
رزم‌جویی و ضربت علی علیه‌السلام در روز خندق و به‌هلاکت رساندن عمروبن‌عبدود آن‌چنان دارای ارزش حیاتی برای اسلام و بقای دین خدا داشت که رسول‌الله(ص) آن را از عبادت همه جن و انس ارزشمندتر توصیف فرمود.
۰
plusresetminus
ضربتی به ارزش عبادت همه جن و انس
به گزارش بلاغ،  جنگ احزاب(خندق)، چنانکه از نامش پیداست، نبردی بود که در آن تمام قبائل و گروه‌های مختلف دشمنان اسلام برای کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند. بعضی از مورخان نفرات سپاه کفر را در این جنگ بیش از ده هزار نفر نوشته‌اند، در حالی که تعداد مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمی‌کرد.
 
سران قریش که فرماندهی این سپاه را به عهده داشتند، با توجه به نفرات و تجهیزات جنگی فراوان خود، نقشه جنگ را چنان طراحی کرده بودند که به خیال خود با این یورش، مسلمانان را به کلی نابود سازند و برای همیشه از دست محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیروان او آسوده شوند!.
 
زمانی که گزارش تحرک قریش به اطلاع پیامبر اسلام(ص) رسید، حضرت شورای نظامی تشکیل داد. در این شورا، سلمان پیشنهاد کرد که در قسمت‌های نفوذپذیر اطراف مدینه خندقی کنده شود که مانع عبور و تهاجم دشمن به شهر گردد. این پیشنهاد تصویب شد و ظرف چند روز با همت و تلاش مسلمانان خندق آماده گردید؛ خندقی که پهنای آن به قدری بود که سواران دشمن نمی‌توانستند از آن با پرش بگذرند و عمق آن نیز به اندازه‌ای بود که اگر کسی وارد آن می‌شد، به آسانی نمی‌توانست بیرون بیاید.
 
سپاه قدرتمند شرک با همکاری یهود از راه رسید.آنان تصور می‌کردند که مانند گذشته در بیابان‌های اطراف مدینه با مسلمانان روبرو خواهند شد، ولی این بار اثری از آنان در بیرون شهر ندیده و به پیشروی خود ادامه دادند و به دروازه شهر رسیدند و مشاهده خندقی ژرف و عریض در نقاط نفوذپذیر مدینه،آنان را حیرت زده ساخت؛ زیرا استفاده از خندق در جنگ‌های عرب بی سابقه بود. ناگزیر از آن سوی خندق شهر را محاصره کردند.
 
محاصره مدینه مطابق بعضی از روایات حدود یک ماه به طول انجامید. سربازان قریش هر وقت به فکر عبور از خندق می‌افتادند، با مقاومت مسلمانان و پاسداران خندق که با فاصله‌های کوتاهی در سنگرهای دفاع موضع گرفته بودند، روبرو می‌شدند و سپاه اسلام هر نوع اندیشه تجاوز را با تیراندازی و پرتاب سنگ پاسخ می‌گفت.
 
 تیراندازی از هر دو طرف روز و شب ادامه داشت و هیچ یک از طرفین بر دیگری پیروز نمی‌شد. از طرف دیگر، محاصره مدینه توسط چنین لشگری انبوه، روحیه بسیاری از مسلمانان را بشدت تضعیف کرد، بویژه آنکه خبر پیمان‌شکنی قبیله یهودی «بنی قریظه» نیز فاش شد و معلوم گردید که این قبیله به بت‌پرستان قول داده‌اند که به محض عبور آنان از خندق، اینان نیز از این سوی خندق از پشت جبهه به مسلمانان حمله کنند.
روزهای حساس و بحرانی
 
با وجود وضع دشوار مسلمانان، خندق مانع عبور سپاه احزاب شده و ادامه این وضع برای آنان سخت و گران بود؛ زیرا هوا رو به سردی می رفت و از طرف دیگر، چون آذوقه و علوفه ای که تدارک دیده بودند تنها برای جنگ کوتاه مدتی مانند جنگ بدر و احد کافی بود، با طول کشیدن محاصره،کمبود علوفه و آذوقه به آنان فشار می‌آورد و می‌رفت که حماسه و شور جنگ از سرشان بیرون برود و سستی و خستگی در روحیه آنان رخنه کند. از این جهت سران سپاه چاره‌ای جز این ندیدند که رزمندگان دلاور و توانای خود را از خندق عبور دهند و به نحوی بن بست جنگ را بشکنند. از این رو پنج نفر از قهرمانان لشگر احزاب، اسب‌های خود را در اطراف خندق به تاخت و تاز در آورده و از نقطه تنگ و باریکی به جانب دیگر خندق پریدند و برای جنگ تن به تن هماورد خواستند.
 
یکی از این جنگاوران، قهرمان نامدار عرب بنام «عمرو بن عبدود» بود. عمرو پس از پرش از خندق، فریاد«هل من مبارز» سرداد و چون کسی از مسلمانان آماده مقابله با او نشد، جسورتر گشت و عقائد مسلمانان را به باد استهزاء گرفت. نعره‌های پی در پی عمرو چنان رعب و ترسی در دل‌های مسلمانان افکنده بود که در جای خود میخکوب شده و قدرت حرکت و عکس‌العمل از آنان سلب شده بود, تا این که علی(ع) از رسول‌خدا(ص) خواست که به میدان برود، ولی پیامبر موافقت نمی‌کرد. این کار سه بار تکرار شد.آخرین بار که علی علیه‌السلام باز اجازه مبارزه خواست، پیامبر(ص) به علی علیه‌السلام فرمود:این عمرو بن عبدود است! علی علیه‌السلام عرض کرد: من هم علی هستم.
 
سرانجام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم موافقت کرد و شمشیر خود را به او داد، و عمامه بر سرش بست و برای او دعا کرد..
 
جنگ سختی در گرفت و دو جنگاور با هم درگیر شدند. عمرو در یک فرصت مناسب ضربت سختی بر سر علی علیه‌السلام فرود آورد. علی علیه‌السلام ضربت او را با سپر دفع کرد ولی سپر دونیم گشت و سر آن حضرت زخمی شد، در همین لحظه علی علیه‌السلام فرصت را غنیمت شمرده ضربتی محکم بر او فرود آورد و او را نقش زمین ساخت. گرد و غبار میدان جنگ مانع از آن بود که دو سپاه نتیجه مبارزه را از نزدیک ببینند. ناگهان صدای تکبیر علی علیه‌السلام بلند شد
 
غریو شادی از سپاه اسلام برخاست و همگان فهمیدند که علی علیه‌السلام قهرمان بزرگ عرب را کشته است. 
 
کشته شدن عمرو سبب شد که آن چهار نفر جنگاور دیگر که همراه عمرو از خندق عبور کرده و منتظر نتیجه مبارزه علی و عمرو بودند، پا به فرار بگذارند! سه نفر از آنان توانستند از خندق به سوی لشگرگاه خود بگذرند، ولی یکی از آنان بنام «نوفل» هنگام فرار، با اسب خود در خندق افتاد و علی علیه‌السلام وارد خندق شد و او را نیز به قتل رساند! با کشته شدن این قهرمان، سپاه احزاب روحیه خود را باختند، و از امکان هر گونه تجاوز به شهر،به کلی ناامید شدند و قبائل مختلف هر کدام به فکر بازگشت به زادگاه خود افتادند.
 
آخرین ضربت را خداوند عالم به صورت باد و طوفان شدید بر آنان وارد ساخت و سرانجام با ناکامی کامل راه خانه‌های خود را در پیش گرفتند. 
 
رزم‌جویی و ضربت علی علیه‌السلام در روز خندق و به‌هلاکت رساندن عمروبن‌عبدود آن‌چنان دارای ارزش حیاتی برای اسلام و بقای دین خدا داشت که رسول‌الله(ص) آن را از عبادت همه جن و انس ارزشمندتر توصیف فرمود؛ چراکه همه اسلام در برابر همه کفر قرار گرفته بودند و اگر علی‌علیه‌السلام و شجاعت بی‌مثالش نبود، از اسلام دیگر خبری نمی‌ماند جز در تاریخ.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

سینمای دفاع مقدس؛ محبوب و مهجور
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
چرا مجازات ارتداد سنگین است؟
چهارشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰